English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (143 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
x U حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
v U حرف بیست و دوم الفبای انگلیسی
u U بیست و یکمین حرف الفبای انگلیسی
y U بیست و پنجمین حرف الفبای انگلیسی
w U بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
U, u (U's, u's) U حرف بیست و یکم الفبای انگلیسی
d U حرف چهارم الفبای انگلیسی
D, d (D's, d's) U حرف چهارم الفبای انگلیسی
z U بیست و ششمین و اخرین حرف الفبای انگلیسی
X, x (X's, x's) U حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
n U چهاردهمین حرف الفبای انگلیسی
L, l (L's, l's) U حرف دوازدهم الفبای انگلیسی
M, m (M's, m's) U حرف سیزدهم الفبای انگلیسی
N, n (N's, n's) U حرف چهاردهم الفبای انگلیسی
O, o (O's, o's) U حرف پانردهم الفبای انگلیسی
e U پنجمین حرف الفبای انگلیسی
g U حرف هفتم الفبای انگلیسی
q U هفدهمین حرف الفبای انگلیسی
P, p (P's, p's) U حرف شانزدهم الفبای انگلیسی
Q, q (Q's, q's) U حرف هفدهم الفبای انگلیسی
R, r (R's, r's) U حرف هجدهم الفبای انگلیسی
S, s (S's, s's) U حرف نوزدهم الفبای انگلیسی
T, t (T's, t's) U حرف بیستم الفبای انگلیسی
s U نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی
K, k (K's, k's) U حرف یازدهم الفبای انگلیسی
J, j (J's, j's) U حرف دهم الفبای انگلیسی
o U پانزدهمین حرف الفبای انگلیسی
m U سیزدهمین حرف الفبای انگلیسی
B, b (B's, b's) U حرف دوم الفبای انگلیسی
E, e (E's, e's) U حرف پنجم الفبای انگلیسی
l U دوازدهمین حرف الفبای انگلیسی
k U یازدهمین حرف الفبای انگلیسی
j U دهمین حرف الفبای انگلیسی
F, f (F's, f's) U حرف ششم الفبای انگلیسی
G, g (G's, g's) U حرف هفتم الفبای انگلیسی
A, a (A's, a's) U حرف اول الفبای انگلیسی
h U هشتمین حرف الفبای انگلیسی
f U ششمین حرف الفبای انگلیسی
I, i (I's, i's) U حرف نهم الفبای انگلیسی
H, h (H's, h's) U حرف هشتم الفبای انگلیسی
C, c (C's, c's) U حرف سوم الفبای انگلیسی
I U نهمین حرف الفبای انگلیسی
twelvepence U سکه سیمین انگلیسی که بیست تای ان یک لیره یا پوند است
Z, z (Z's, z's) U حرف بیستو ششم الفبای انگلیسی
Y, y (Y's, y's) U حرف بیستو پنجم الفبای انگلیسی
W, w (W's, w's) U حرف بیستو سوم الفبای انگلیسی
i , i U حرف نهم الفبای انگلیسی برابر با
p U شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
V, v (V's, v's) U حرف بیستو دوم الفبای انگلیسی
b U دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
c U سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
ABC U سه حرف اول الفبای انگلیسی که نماینده حروف الفبا است الفبا
kappa U حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
t U بیستمین حرف الفبای انگلیسی هر چیزی شبیه حرف T
r U حرف " ر" هیجدهمین حرف الفبای انگلیسی
vigesimal U بیست قسمت شده بیست گانه
Calvinist austerity U [معماری قرن بیست و بیست و یک بخصوص در هلند از مشخصه های آن تیرهایی با لبه های تیز و سخت بوده است.]
biquadratic U قوه چهارم توان چهارم
anglicization U انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
anglicism U اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
lime juicer U ملوان انگلیسی انگلیسی
anglicises U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizing U انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
one and twenty U بیست و یک
two and twenty U بیست و دو
threescore U سه ضرب در بیست
icosahedron U بیست رویی
twenty one U بیست ویک
icosahedron U بیست وجهی
twenties U عدد بیست
twenty first U بیست و یکم
twenty U عدد بیست
vigesimal U بیست تایی
dovble U سکه بیست دلاری
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
fourth U چهارم
three-quarters U سه چهارم
three-quarter U سه چهارم
fourths U چهارم
quarter note U نت یک چهارم
quarter U یک چهارم
quadrant U یک چهارم
quadrature U یک چهارم
Twenty head of cattle . U بیست رأس گاو ( احشام )
he was given 0 lashes U بیست ضربه شلاق خورد
hot line U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
I reckon she is twenty. U بحساب من بیست سالش است
hot lines U خط تلفنی بیست و چهار ساعته
silver wedding U بیست وپنجمین سال عروسی
icosi U پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
I give you full marks for that . U نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
subdominant U نت چهارم موسیقی
quartern U یک چهارم پینت
quartern U یک چهارم پوند
diatessaron U فاصله یک چهارم
quater tone U یک چهارم پرده
quarter of an hour U یک چهارم سده
fourth dimension U بعد چهارم
quarterfinal U یک چهارم نهایی
qyaternary U دوران چهارم
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
pecking U یک چهارم بوشل
airt U یک چهارم وسعت
biquadrate U قوه چهارم
peck U یک چهارم بوشل
pecks U یک چهارم بوشل
pecked U یک چهارم بوشل
borstal U دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
great diurnal range U حداکثر اختلاف جذر و مد بیست و چهار ساعته
he is scarcely 0 years old U جخت اگر بیست سال د اشته باشد
borstals U دارالتادیب جوانان بین شانزده و بیست و یک سال
The well is twenty meters deep. U این چاه بیست متر گود است
ring fingers U انگشت چهارم دست چپ
dee U حرف چهارم D نام
fourth estate U رکن چهارم مشروطیت
ring finger U انگشت چهارم دست چپ
center of quarter circles U مرکز یک چهارم دایره ها
fourth generation computer U کامپیوتر نسل چهارم
delta U حرف چهارم زبان یونانی
deltas U حرف چهارم زبان یونانی
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
act ii Šscene iv U پرده دوم مجلس چهارم
quadrivium U سال چهارم دوره لیسانس
Hiberno-romanesque U [سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
quarterfinal U دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
fastigium U راس قسمت فوقانی بطن چهارم
slow-wave sleep [SWS] U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
April U ماه چهارم سال فرنگی اوریل
deep sleep U مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
phonetic alphabet U الفبای مکالماتی
manual alphabet U الفبای انگشتی
phonetic alphabet U الفبای صوتی
futhorc U الفبای فوتارک
telegraph alphabet U الفبای تلگراف
Roman alphabet U الفبای لاتین
finger alphabet U الفبای انگشتی
telegraphic alphabet U الفبای تلگراف
embossed alphabet U الفبای برجسته
deaf and dumb alphabet U الفبای کروگنگ
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
phonetic alphabet U الفبای صوتی یا اوایی
IPA U الفبای آوانگار بینالمللی
five unit code U الفبای پنج گانه
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
nu U سیزدهمین حرف الفبای یونانی
mu U حرف دوازدهم الفبای یونانی
alpha U حرف اول الفبای یونانی
lambda U یازدهمین حرف الفبای یونانی
beta U دومین حرف الفبای یونانی
omega U اخرین حرف الفبای یونانی
alphas U حرف اول الفبای یونانی
betas U دومین حرف الفبای یونانی
epsilon U پنجمین حرف الفبای یونانی
qoph U نوزدهمین حرف الفبای عبری
gammas U حرف سوم الفبای یونانی
gamma U حرف سوم الفبای یونانی
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
iota U حرف نهم الفبای یونانی نقطه
og U الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
International Modern U [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
milreis U سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
uncial U وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
pi U حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
upsilon U نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
morse alphabet or code U الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
Englishwomen U انگلیسی
limeys U انگلیسی
Briton U انگلیسی
Britisher U انگلیسی
Britishers U انگلیسی
British U انگلیسی
limey U انگلیسی
Englishmen U انگلیسی
Britons U انگلیسی
english woman U زن انگلیسی
English U انگلیسی
Englishman U انگلیسی
Englishwoman U انگلیسی
knuckle guard U انگلیسی
knuckle bow U انگلیسی
johnny U انگلیسی
transporting U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transports U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport U لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
cleat U عایق انگلیسی
english system U سیستم انگلیسی
english self taught U خوداموز انگلیسی
jardin anglais U باغ انگلیسی
tommy atkins U سرباز انگلیسی
lime juicer U کشتی انگلیسی
english billiards U بیلیارد انگلیسی
English altar U محراب انگلیسی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com